جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

ریاضیات خلقت 1

نمیدونم تا حالا اصطلاحِ «ریاضیاتِ خلقت» رو شنیدید یا نه ، اما مفاهیم با ارزشی تحت این عنوان وجود داره، یکی از این قوانین پیچیده و دقیقی که خدا با سنت های لایتغیر، به این دنیا و به هندسه وجودی انسان حاکم کرده، مقوله «استغفار» هست...
توی علم ریاضیات با تمام شاخه ها و موضوعاتش چیزی که همیشه به چشم می­خوره، «فرمول» است، پس داده هایی به نحو اختیاری در قالب فرمول قرار میدیم و به نحو قراردادی، به یک داده نهایی «تبدیل» میشند. همین کنش و واکنش در تک تک امور خلقت حاکمه کما اینکه همون علم ریاضیات هم جزئی از همین قوانین عالم هست :)
خدا توی قرآنش، قانون خلقت رو بیان می کنه مثل استغفار، همونطور که، دو دوتا، چهار تا و سه سه تا، نُه تا میشه،  استغفار هم چنین تأثیری توی افزایش رزق داره. استغفار فاصله بین انسان و خدا را برمی‌داره و باعث میشه، آدم در معرض لطف، عطا و بخشش خدا قرار بگیرهاستغفار فقط این نیست که گناه بخشیده بشه، بلکه اگر موانعی سر راه رسیدن خیر و برکت به آدم وجود داشته باشه، اون موانع هم برطرف میشه.
بخوایم مطابق با آیات قرآن، نگاهی به این مبحث بندازیم، میشه رفت سراغ آیه 52 سوره هود، خدا توی این آیه میگه:
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ» (حضرت هود خطاب به مردم گفت: ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و به سوی او بازگردید و توبه نمایید تا او از آسمان پی در پی بر شما باران و برکت بفرستد و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید)
«یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِکُمْ» یعنی اگر اهل استغفار باشید، خداوند دائماً به قوت و نیروهای شما اضافه می‌کنه چون استغفار برای آدم، کس و کار و اعوان و انصار و عشیره و سپاه می‌شه. یک لشکر بدون استغفار ضعیف می‌شند اما یک گروه کم با استغفار می‌تونند لشکر مقتدری باشند(این یکی از ریاضیات خلقته، یعنی داده های ما، تعدا کم گروه + استغفار= لشکر مقتدر میشه) برای همینه که خدا توی آی 249 سوره بقره میگه: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ» (چه بسیار گروه‌های کم بوده‌اند که بر گروه‌های زیاد غلبه یافته‌اند با اذن خدا). اذن خدا به پیروزی تنها با استغفار صادر می‌شهپس خدا انتهای آیه 52 سوره هود میگه: مثل مجرمان از من روی برنگردانید، منِ خدا دارم با شما حرف می‌زنم. استغفار برای شما قدرت، ثروت، نعمت و لشکر میشه!
خود ریاضیات خلقت در رابطه با زمان و مکان بحث فراوون داره و خیل جالبه و حیرت آور...(بعدا به طور اختصاصی ان شاء الله بهش پرداخته میشه) ولی باید بدونیم که ساعت‌ها، روزها و ماه ها با همدیگه فرق می‌کنند. یعنی نوع سازندگیشون فرق داره. رَحِم های مکانی و زمانی برای ما آدم ها فرصت جبران و بازگشت رو فراهم می­کنند و قصورات آدم رو جبران کرده و نواقصش رو ترمیم می­کنند.
تحت همین موضوع به آیات 97-98 سوره یوسف نگاهی گذرا می­ندازیم:
برادرهای حضرت یوسف(ع) با اون همه ظلم هایی که بهش کردند، دروغ گفتند و اقدام به قتل کردند، تا آخرین دقایق روی عقیده و عملکردِ باطل خودشون موندند. اما وقتی لو رفتند یعنی خودشان توبه نکردند، به حضرت یعقوب(ع) گفتند: «یاأَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا/ اى پدر! براى گناهان ما آمرزش‌ بخواه» حضرت یعقوب(ع) فرمود: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ» (به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش خواهم خواست) یعنی حتماً من براتون این کار رو می‌کنم، ولی «بعداً». «بعداً» یعنی، برای ظلم هایی که شما کردید، من باید یک رَحِم زمانی مناسب پیدا کنم که توی اون رحم زمانی، این تحول رو بتونم انجام بدم؛ یعنی بتونم با استغفارم، توبه رو برای شما دریافت کنم. توی روایت داریم، حضرت یعقوب(ع) شب جمعه برای پسرهاش استغفار می­کنه تا بتونه گذشته اون ها رو جبران کنه.
پس فوق ­العاده مهمه که ما درک درستی از مفاهیم «زمان، سازندگی و شدن» داشته باشیم تا استغفار بتونه روی ما تأثیرگذار باشه.

 


از استاد محمد شجاعی :)

خاک بر سر!

آیه 28 سوره نحلالَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‌ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

 

این آیه خیلی ظریف به حالات درونی و البته ظاهری یک سری از آدم ها پرداخته در حالی که فرشته اومده جونشونو بگیره، اونها در مقابل عذابی که قراره سرشون بیاد سر تسلیم فرود میارن و زیر لب میگن: " ما که این کار بد رو نکردیم!" 

خدا میگه: "من خبر دارم شما چه کردید!"

در انتها راوی میگه: " جایگاه متکبران بد جایگاهیه

این مکالمه کوتاه، درون آدم متکبر و مغرور رو نشون میده، چنین آدمی دو تا ویژگی داره؛ یکی اینکه گناه های خودشو کم و ناچیز می دونه و حداقل صفت رحمانیت خدا رو دستاویز قرار نمیده تا مشمول رحمت و غفران بشه!

دوم اینکه چنین آدمی، طوری صفت غرور و تکبر براش ملکه نفسانی و نهادینه شده که بعد از مرگ هم با تکبر و غرور محشور میشه و این صفتش اجازه نمیده حتی شفاعت دیگران هم شامل حالش بشه! چون نمی خواد قبول کنه "بابا خاک عالم که بر سرت روانه شده... دیگه حداقل بذار دستتو بگیرن کم عقل"!

 

یعنی عملاً خودشو از هرچیزی که یه ذره بتونه نجاتش بده محروم می کنه.

.

.

پ.ن: یه عزیزی می گفت وقتی چنین توصیف چندش آوری از آدم بدهای عالَم به گوش و چشمت خورد حتما بگو "پناه بر خدا".


و بالاخره نمره قبولی!

اگر نگاه ات به پایین و بالا شدن های زندگی این باشه که : "باید آدم امتحان بشه تا ضعف هاش به قوت مبدل بشه" ، و ببینی که تو هی داری توی یک موضوع خاص امتحاناتی با ورژن متفاوت تجربه می کنی ولی موضوع اش تغییر نمی کنه، پشت بندش از خودت می پرسی: "چرا چند وقته فقط با همین یک موضوع امتحان میشم؟! "

حتی ممکنه خسته بشی و به اصطلاح کم بیاری، لج بازی کنی...

اما باید بدونی؛

«...فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً» (43/ فاطر)

توی ریاضیات خلقت و سنت های تغییر ناپذیر الهی، جواب اینه که " اون نقطه ضعف هنوز به قوت مبدل نشده" پس ممکنه هر بار همون امتحان تکرار بشه و گاهی هم سخت تر بشه تا بالاخره نمره قبولی کسب کنی :)

فقط لازمه توی امتحان سخت، خدارو به اسم «یا مُبَدِّلُ یا رَبّ» صدا بزنی و نیت کنی توی هر شرایطی فقط با خط کش خدا اندازه ها رو بسنجی و در نتیجه بهترین ها رو اننتخاب کنی، پس مطمأن خواهی شد که چون سنت خدا تغییر ناپذیره، بهترین نمره رو از امتحان ات می گیری!

بگم چی؟

میگم «نیاز نداشتن به کسی» به معنی «دوست نداشتنش » هم هست؟



مثلاً اینکه خدا گفته «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدیدٍ»

اگر خداوند بخواد ما رو میبره و خلایق جدیدی میاره.

توی چندتا آیه اومده این مفهوم، ولی هربار با یک صفت خدا همراه شده، یک بار با صفت غنی و حکیم، یک بار با صفت صاحب رحمت بودن و یک بار با صفت قدرت داشتن و ...

خلاصه اونجایی که میگه خدا بی نیازه هروقت بخواد کن فیکون می‌کنه مارو ؛( 

آدم دلش یه جوری رنجور میشه، 

نمیشه؟



پ.ن : بعضی روزا، صبح تا چشم وا می‌کنم، یه جمله، یه شعر یا مثل اینبار یه آیه، بدون اینکه همون موقع بهش فکر کرده باشم توی مغزم هی ورجه وورجه می‌کنه. این بار هم این آیه بود!

ماه عسل2

توی ماه رمضان، باید کودک عزیز روان (نفس و حقیقت انسان) رو تقویت کرد، نه اینکه تلافی روزه گرفتن را از خدا بگیریم.

طرف مثل قلدرها سحر بیدار میشه تا خرخره میخوره، طوری که دم افطار تازه عارق سحر رو می زنه! 

بعداز ظهر هم مثل ندید پدید ها شروع می کنه برای افطار سفره می چینه تا تلافی روزه ای که گرفته رو سر خدا دربیاره! چرا؟ چون بخش حیوانی عصبانیه، چیزی بهش نرسیده. البته خود شخص در ظاهر خوب برخورد می کنه، ولی منیّت اش رو نشون میده در عمل! یعنی میگه: " هرچند من به حرف خدا گوش دادم روزه گرفتم، ولی همین من می خوام تلافی اش کنم!"( امساک و نخوردن به منِ این آدم زور آورده.) به خاطر همین اگر حرف هم بزنه و بگه ماه رمضانه و ماه خوبیه و ماه ضیافته، دروغ داره میگه! (چون ایمان بهش نداره که تا افطار میشه حمله میبره توی سفره!) لذا وزارت بازرگانی اعلام کرده دقیقاً ماه رمضان مصرف خوراک بیشتر از ماه های دیگه است! چرا؟ چون بخش های حیوانی مردم عصبانی اند.

طرف تا سحر بیداره، فیلم می بینه، هزار کار دیگه مشغول میشه ولی یه نماز شب نمی تونه بخونه! (چرا؟ چون نمی تونه بخش حیوانی و وهمی اش رو کنترل کنه.)

 یک ماه تلاش می کنه همه نماز صبح هاش اول وقت میشه ولی تا ماه رمضان تموم میشه نماز صبح هاش قضاء میشه!

خدا با رحــــمـــــت میاد ولی خیلی ها رحمت رو پس می زنند، چون بخش های طبیعی روش غلبه داره، لذا به استقبال رحمت الهی نمی رند.

بعضی ها مصلحتی مریض میشند، اینقدر که تلقین می کنند به خودشون. یه دسته هم با مسافرت های الکی از ماه رمضان فرار می کنند که به گردنشون نیاد!




☺ادامه دارد...

پ.ن: بازهم برگرفته از سلسله مباحث ماه عسل از جناب استاد محمد شجاعی ؛)

ماه عسل1

ای مردم؛ ماه رمضان با سه چهره به شما رو کرده است: برکت، رحمت، مغفرت.
ماه مهمانی خداست، خدا هم از میزبان بد به دل نمی گیره، پس تا واقعاً به مهمانی خدا پا می ذاری، مثل روزی که از مادر متولد شدی، پاک می شی.
خدا به بنده اش میگه: مهمونیه دیگه، بیا گذشته رو بیخیال!
کسی می دونه ماه رمضان چیه که خودشو خوب شناخته باشه امام علی ع هم می فرمایند: "من جاهل معرفة نفسه، جاهلٌ بکل شئ" یعنی هرکس خودشو نشناسه، به همه چیز جاهله!
«کل شئ» چی ها هستند؟ یکیش الله است. " من عرف نفسه فقد عرف ربّه".
بقیه اش هم پیامبر و قرآن و ماه رمان و دین و... هستند.
کسی که قرآن رو می شناسه، همش نشاط داره، افسرده نیست، اصلاً غصه و اضطراب نمی تونه سراغش بره! اصلاً اینو بگم که پیامبر ص فرمودند: " کسی که برای امور دنیا گریه کند به آتش وارد می شود." نه اینکه خدا اونو بندازه جهنم هااا، همون لحظه که غرق دنیا میشه و بزرگی خدا رو فراموش می کنه داره برای خودش جهنم درست می کنه!
حالا اینو بگم که چرا ما وقتی ماه رمضان میاد غافلگیر می شیم؟! چون قبول نداریم ضیافته، به خاطر همین هم حوصله اش رو نداریم.
اینطور نباشه به خودت بگی :" حالا تحملش می کنم میره دیگه...حالا روزه است می گیرم دیگه!"
بخش های حیوانی و وَهم انسانه که نمی ذاره از ماه رمضان بهره ببری، مثلاً همه می دونند که مُرده ترس نداره ولی وَهم آدم قبول نمی کنه. ماه رمضان هم همینطوره توهم زدیم که ماه رمضان محدودیت میاره برای انجام فعالیت هامون.
ولی حقیــــــــــــــقت اینه که اگر فشار بخش حیوانی (شکم، خواب آلودگی و...) رو کم کنیم إن شاء الله می تونیم از ماه رمضان استفاده کنیم.
یه برنامه بریزیم، به نماز و قرآن با توجه و تمرکز بپردازیم نیتمون فقط ختم قرآن نباشه، فهم و اُنس گرفتن با قرآن اصل است.




پ.ن: برگرفته از سلسله مباحث ماه عسل از جناب استاد محمد شجاعی :)

أنبئونی...

مَلِک، حزین نزد خداوندگار عالم خرامید، آهسته دو لب ز هم بگشود و عرض کرد: " إلها؛ جز آنچه به ما آموخته ای، هیچ نمی‌دانیم و تنها تو دانا و فرزانه ای".

پیش از این پروردگار، حقیقت مسمای آن أسماء را به آدم ابوالبشر آموخته بود و حالا از بُن پرده غیب و خارج از عالم کون و مکان، مسمای أسماء  را به ملائک عرضه کرده اما ایشان ذره ای به حقیقت أسماء ره نیافته پس اعلام نمودند: «هیچ نمی‌دانیم».

خداوندگار با مباهات به آدم ابوالبشر اشاره کرده، افاضه نمود:" ای ملائک به جهت شرافت آدم و از بر خلافت من، او را سجده کنید."

ملائک به ذات، مقام آدم ابوالبشر را فهم کرده، بی درنگ به روی برافتادند، جز ابلیس!

ملائک روی از سجده برگرفتند، با دهانی گشوده در حیرت إبای ابلیس،خیره به وی نگریستند، چون أمری مکتوم از قبل، بر ایشان برملا گشته و آن چیزی جز کفر ابلیس نبود!

این چنین شد که ابلیس رسوا گشت...

(بقره/ 30_33)




پ.ن: اونقدری که خدا روی بشر حساب وا کرده، بشر روی خودش حساب که هیچ، پفک نمکی هم وا نکرده :|




رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا

ماه رمضان، همانطور که بزرگان دین فرمودند، ماه مبارکی است، چرا که انسان رو از ابعاد حیوانی و جمادی خودش دور می کنه و اون رو مشغول به بُعد فرا عقلی خودش یعنی روح و روانش می کنه.

ان شاء الله قراره به بیان چند نکته حول همین محور بپردازم که برگرفته از سخنان استاد عزیزم؛ جناب استاد محمد شجاعی است.


پ.ن: برای معرفی ایشون، کلیک رنجه فرمایید روی لینک بالا ؛)



هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan