جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

أنبئونی...

مَلِک، حزین نزد خداوندگار عالم خرامید، آهسته دو لب ز هم بگشود و عرض کرد: " إلها؛ جز آنچه به ما آموخته ای، هیچ نمی‌دانیم و تنها تو دانا و فرزانه ای".

پیش از این پروردگار، حقیقت مسمای آن أسماء را به آدم ابوالبشر آموخته بود و حالا از بُن پرده غیب و خارج از عالم کون و مکان، مسمای أسماء  را به ملائک عرضه کرده اما ایشان ذره ای به حقیقت أسماء ره نیافته پس اعلام نمودند: «هیچ نمی‌دانیم».

خداوندگار با مباهات به آدم ابوالبشر اشاره کرده، افاضه نمود:" ای ملائک به جهت شرافت آدم و از بر خلافت من، او را سجده کنید."

ملائک به ذات، مقام آدم ابوالبشر را فهم کرده، بی درنگ به روی برافتادند، جز ابلیس!

ملائک روی از سجده برگرفتند، با دهانی گشوده در حیرت إبای ابلیس،خیره به وی نگریستند، چون أمری مکتوم از قبل، بر ایشان برملا گشته و آن چیزی جز کفر ابلیس نبود!

این چنین شد که ابلیس رسوا گشت...

(بقره/ 30_33)




پ.ن: اونقدری که خدا روی بشر حساب وا کرده، بشر روی خودش حساب که هیچ، پفک نمکی هم وا نکرده :|




روز موت چه خواهیم گفت؟
 احتمالاٌ فریاد «من نبودم
دستم بود
تقصیر آستینم بود» سر می دیم!
بعضی وقتا لازمه آدم ب خودش ی نهیب بزنه ک نیگا کن ببیییین خوده نوعیه عزیزه دل وقتی خداتوروآفرید بهت چی گفت؟ ن فقط بگو چی گفت..."وصطنعتک لنفسی"...
همه آدما به این مرحله از یقین نرسیدند ولی آره نهیب زدن خیلی کار سازه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan