جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

هیپنوتیزم و مهمان دیشب

دیشب مهمون داشتیم، یکی از پیشواهای جوان زرتشت مسلک بود با همسرش که با خانوادهٔ دخترعموی مامانم اومده بودن.

تمام مدت دربارهٔ هیپنوتیزم و خلسه و حقایقی صحبت می‌شد که با هیپنوتیزم بهش می‌رسن. کلی از تجربیات هیپنوتیزم‌هاش گفت که فلان قاتل و دزد رو پیدا کرده و از این حرف‌ها. حتی بهم پیشنهاد داد می‌خوای هیپنوتیزم بشی؟ که همسرش گفت باید زیر ۲۰_ ۲۳ سال باشه و به نحوی پیچوند!!!! 😆✌🏻

 

بعد صحبتِ متکم وحدهٔ مهمانی؛ یعنی همون پیشوائه، رفت سر اینکه کدوم دین کامل‌تره و مدعی این رو بود که خیلی برای تبلیغ دینم تلاش کردم و به استادها و پیشواهای دیگر نقد داشت و خودش رو به نحوی بهتر از اون‌ها معرفی می‌کرد.

 

در ادامهٔ بحث هم رفت سمت تمسخر اسلام و اینکه من تا حالا نماز و قرآن نخوندم و... تهش هم ادعا کرد که حضرت رسول صل‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خاتمِ پیامبران نیست و کتابِ آسمانی پنجم که پنهان هست و سینه به سینه به اهل این دین رسیده الان همون دینی هست که ایشون پیشواش هست. فلذا اِله و بِله و جیمبله!!! تهش هم اینکه باید ظاهراً مسلمون بود که بقیه ندونند حقیقت دین تو چیه و باید فقط یه دین داشته باشی و فلان.

 

البته که اگر حوصله داشتم، می‌تونستم بشونمش سرجاش ولی چون اهل مغلطه بود، اساسا جز با کسی که قصد فهمیدن داره، با بقیه بخث نمی‌کنم؛ فلذا فقط حرف‌هاش رو شنیدم هیچ حرفی مبنی بر رد و تایید نزدم.

 

زنش دو‌ سال پیش یه جایی من رو دید، تیکه انداخت که: «هه این همه درس قرآنی خوندی، می‌بینم که نظام‌تون داره فلان میشه! دیگه به‌کارت نمیاد!» گفتم من برای نظام و حکومت و ایکس و ایگرگ درس ‌‌‌‌‌‌نخوندم که اگه هم این بره اون بیاد، علم من متزلزل بشه، یا به درد کسی بخوره یا نخوره!» با دهان باز نگاهم کرد و ترجیح داد سکوت پیشه کنه.

 

هوفففف پناه بر خدا از دست این قومِ یعجوج و معجوج!

الان هم که این‌ها رو نوشتم، گوارشم همون‌‌جور عصبی شد که دیشب شد.

 

جالبه که حضرت پدر علاوه‌بر اینکه اهل دین و این ادعاها نیست، داشت سعی می‌کرد که بهش بفهمونه از امام‌ها و قرآن و ذکر مسلمون‌ها خیلی معجزه‌ها و تأثیرها دیده و ازش می‌پرسید یعنی تو این رو قبول نداری؟  و در مقابل با یه مشت مغلطه از جانب اوشون مواجه می‌شد و دارم فکر می‌کنم آیا حضرت پدر قدرت تحلیل و تشخیص درست از غلط‌ها رو داره یا نه؟ و غم می‌شینه روی دلم.

 

 

|نیمروز نوشت_ ۶ مهر ۱۴۰۱_ ساعت ۶ و ۲۲ دقیقه_ ماجرای دیشب|

 

 

 

 

چه جالب...

الان این داشت ظاهری میگفت مسلمونه ؟ 0--0

😂 خیلی جالب اصلا
مثلا آره ظاهری ولی همون ظواهر رو هم رعایت نمی‌کرد.

ووووای خیلی خوب اعصاب داشتی نشستی پای حرفاش😅

میگمممم الان شمامسلمانید و خونواده زرتشت؟🤔

دیگه توی آشپزخونه بودم، می‌شنیدم. صدا هم ماشاالله بلندگو قورت داده.
یه جورایی با حفظ ماجرای تقیه و این داستانا بله

اااااااااچه جاااااالب،دم خونواده گرم که اینقد خوب کنار اومدن با این موضوع

به امید اینکه همه بتونن اینجوری آزاد باشن توی عقیدشون

نه دیگه جنگیدم.
کنار نیومدن ولی رنگ و بوی جدید گرفتن.
محب هستن ولی به دین خودشون اند با حفظ ظواهر.

از این جمع‌ها خوشم میاد جالبه :))

عجب! 
من اغلب جمع‌هام همینه.
حس مثبتی ندارم بهش ولی خب...

چه پیشینه جالبی خودت مسلمونی و خانواده زرتشتی 

ولی این پیشوای عزیز رسما ۶ و ۸ زده :)) 

میگفتی داداش خب اگه کتابی هس سینه به سینه رد کن بخونیم ببینیم چی چیه 

بعد هم هیپنوتیزم چ ربطی ب دزد و قاتل گرفتن داره :))) 

عجب صبری داشتی :دی

چون توی مراسم‌های خاص‌شون میرم، می‌دونم مطالب‌شون چیه و چطوریه.

هیپنوتیزم کننده، نیت می‌کنه حالا به روش خودشون، بعد یکیو هیپنوتیزم می‌کنه، وقتی وارد خلسه میشه، ازش سوال می‌پرسه درباره اون موضوع. البته که می‌دونم اینا وکیل (اجنه در خدمت) دارن که یه سری اتفاقات رو خبر میده به زبون اونی که توی خلسه است. وگرنه هیپنوتیزم کار هرکسی نیست.

صبر هم که عضو جدا نشدنی منه 😁✌🏻

سلام 

از خواندن مطالبت کلی لذت بردم 

چون همبن یه نکته دین تو بخاطر نظام به دست نیاوردی بهترین نکته و نعمت هست

سلام 🌱 ممنونم
الحمدلله به خاطر همه نعمت‌ها

خخخ 

ببین البته در علم پزشکی و روانپزشکی ما هیپنوتیزم رو داریم ، در روانپزشکی در شرایط خاص از هیپنوتیزم استفاده میشه برای دیترسی به قسمتهایی از ناخوداگاه برای کمک بع بیمار در روند رواندرمانی 

+البته من کلا اساسا با هیپنوتیزم مخالفم 

و با این نظرت که موکل دارن به زبان دیگری موافقم 

ما در زبان عرفانمون بهش میگیم موجودات غیر ارگانیک

هومممم هیپنوتیزم روان‌شناسی یه مقدار فرق داره به قول تو یه ترفنده.

این که اینا انجام میدن همون یا موکل یا موجودات فلان و ایناست.. یه جورایی تصرف می‌کنند و به همون موجودات اجازه ارتباط با خودشون رو میدن.. عرفان هم تحقیق کردم تماماً تصرفات اجنه است به خاطر همین توی عرفان مرحله اول پاک کردن محیط از اسماءالله و قرآن و حدیث و نمدونم چیزهای مذهبیه که راحت جن بتونه ارتباط بگیره. موقع کانکشن هم به هیچ عنوان نباید فرد به ذکر یا آیه فکر کنه چه برسه بخواد زمزمه کنه، چون به نوعی نویز می‌ندازه روی ارتباط همون موجودات غیرارگانیک. تا فیها خالدون این عرفان رو هم در آوردم😁

دختر عموی مامانت؟ :))) من توی 23 سالگی از پسر داییم پرسیدم فلانی کیه؟ اونم گفت پسر فلانیه.. بعد من تازه متوجه شدم فلانی پسر خالمه :)))

 

در اصل دخترعموی مامانم نیست، مامان‌ بزرگ من بابابزرگ اون، دخترعمو و پسرعمو بودن فلذا بچه‌هاشون همون انتسابات رو به هم دارن.
جالبه که الان من و دخترِ همین خانم از نظر شباهت چهره، دو قلوی همسان به حساب میایم!!😅

چه جالب که شما مسلمانی... دوست دارم کسانی رو که با تحقیق و پیشینه به دینی روی میارن، به نظرم اعتقادات اون افراد محکم تره.

زرتشتیان کلا اعتقاداتشون رو بخوای خلاصه کنی چیه دقیقا؟

ممنونم.
مکان عبادتی حالت خانقاه دارن، مراسم‌های خاص و آداب و احکام سختی دارند. یک نسل قبل‌تر بسیار مقیّدتر بودند. نماز رو با آدابی متفاوت و بی‌شباهت به نماز مسلمانان دارند، اما روزه‌شون مثل مسلمون‌هاست. به آتش حس تعلق و احترام ویژه دارند مخصوصاً توی مکان عبادت که خب کسی نباید به آتش‌دان پشت کنه و ... اعمال عبادی خاصی دارند. محب اهل بیت هستن و بهشون احترام می‌ذارند حتی اعمال عبادی مخصوص ابراز احترام به اهل بیت هم دارند. اممم کافیه فکر کنم.
جمعه ۸ مهر ۰۱ , ۲۰:۴۹ یاس ارغوانی🌱

عه چه جالب! یعنی شما مسلمان شدی و خانوادتون زرتشتی‌ان. حتما خیلی تحقیق کردین که اسلام رو انتخاب کردین😀 

آدم مغلطه‌گر این دین و اون دین و این فکرو اون فکر نداره، وقتی سر هر چیزی وارد بحث میشی باهاش، مغزت داغ میکنه. اصلا بهتره با مغلطه‌گر وارد بحث نشد مگر اینکه خیلی تو موصوع تبحر داشت تا قشنگ پهنش کرد رو بند. البته معلطه‌گر منطورمه نه هر کسی :)

مسلمان نشدم از ابتدا احساس تعلقی به عقاید این عزیزان نداشتم.
حدودا ۱۲ سالگی دچار تناقض و حیرانی شدم... و بعد فهمیدم داستان حیرانیم خیلی بیخ داره. کم‌کم رفتم جلو دیدم باید برای فهمیدن ریشهٔ عقاید خانواده‌ام مطالعه کنم، انجیل و تورات و مطالب زرتشیا رو زیر و رو کردم و تهش رسیدم به بی‌ریشگی. موعد دانشگاه که رسید طی اتفاقاتی که همش لطف خدا بود، جنگیدم و رشتهٔ علوم قرآن و حدیث انتخاب کردم و لطف خدا جاری و ساری شد الحمدلله رب العالمین.
درباره مغلطه گر هم کاملاً باهاتون موافقم.

قربون دختر دانشمندم بشم من :)

 

اونجاش خوب بود که گفتی مگه‌من علمم وابسته این نظامه

خدا نکنه.

والا دیگه همچین هم با پوزیشنِ «الان ضایعت می‌کنم» اومد جلو که نگو.

0--0

ته این.جور مراسم ها دعای پست جدید تون و میکنن ؟ :)

برگ :)

مراسم خاص خودشون بود دیشب.
آره خیلی برام جالب بود.

مخصوصاً اینکه اعتقادی به امام زمان ندارن ولی دیدم دعا هم می‌کنند.


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan