جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

میرسم...نمیرسم...میرسم...نمیرسم

فندقِ سه ساله‌ام ناراحت، نشسته بود روی الاکلنگ، با هر رفت و برگشت، نوک زبون و شیرین زمزمه می‌کرد: "می‌رسم...نمی‌رسم...می‌رسم...نمی‌رسم..."



+ ناخودآگاه یاد جوادَم افتادم :)

--------------•●


برگرفته از کانال جرعه جرعه جان: 

 @EinTaGhaf

فحش های قبل از این...

وقتی خسته و ناراحت میشم از شیطنت های فندوق هام، اصلا نمیدونم چی خطابشون کنم! اسمشونو صدا کنم از «عثبانیت»ی که نمیخوام به روی خودم بیارم، کم نمیشه! پس مثلا میگم: «برادرِ من این چه کاریه؟» یا «خواهرِ من آخر صف کجاست؟» 

حتی گاهی دیده شده وقتی از دست فلان حرکت آقای پدر کلافه میشم خطابشون میکنم :« برادرِ من...» 

به این نتیجه رسیدم «برادرِ من» یا «خواهرِ من» توی گنجنه لغاتم در لیست سیاهِ فُحشیجات نوشته شده ولی نمیدونم کی این کارو کرده :| 

خخخ اصلا نابودم، خودم میدونم! 




________________________________

واعظِ درون: آخه اینا هم گفتن داره؟

گوسپندِ مُرَدّد درون : خُب شاید پست موقت... :|

پس گلسر چی میگه؟

کاپشن و کلاهشو با ناز از تنش درآوردم، نشست روی صندلی بین دو تا پسر و یاد خودم افتادم که با دختر جماعت حال نمکیردم! و بعد گُلسرشو روی موهاش جابه جا کردم و ازش پرسیدم اسمش چیه، گفت و من نفهمیدم، از بچه ها پرسیدم اسم این دوستتون چیه؟ با هیجان باهم داد زدند و اینبار کمی فهمیدم :| نگاه به موهای بلند و حالت چشم ها و گلسرش انداختم و منو یاد دوست سوم ابتداییم؛ یاسمن، انداخت. دلم براش قنج رفت...
خلاصه توی اتاق بازی با شکایت و خاله خاله گویان اومد و دستم رو کشید و برد کنار جامپینگ و اشاره کرد به پسرکی که اسباب بازیش رو نمیداد که دخترک :| هم باهاش بازی کنه...
با روی باز گفتم: اسباب بازیت رو میدی این دختر نازنازی هم باهاش بازی کنه؟ زود بهت بر میگردونه :) 
گفت: نهههه نمیدم... ولی اون که خودش پسره :| بعدا براش میخرم!

خلاصه بر سر جنسیت یک فندق، در مقابل کل کائنات به نحوی مضحک ضایع شدم!




ُُُُ___________________
پ.ن: یه اسم برای بچهتون بذارید که آدم بفهمه دختره یا پسر از اون گذشته، موی بلند و گُلِسر روی موهای یک پسر 4 ساله چی میگه؟! اصلا چی داره که بگه؟
هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan