جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

یه «نمی‌دونم» گنده!

سردرگمی این ایامم رو نمی‌دونم چطوری حل کنم.

تبدیل شدم به یه «نمی‌دونمِ» گنده.

خیلی دلم گرفته.

دارم سعی می‌کنم یه سبکِ زندگیِ جدا از خانواده داشته باشم اما از این تناقض درونی و بیرونی هم در عذابم. مثل دو تا خط موازی که گاهی هم همدیگه رو قطع می‌کنند!!

ضمن اینکهِ دارم همهٔ این‌ها رو با گزاره‌های «در لحظه زندگی کن» و «از مسیر لذت ببر»، جمع می‌کنم و گاهی مستأصل میشم.

باید پذیرفت که دنیا جای رسیدم ما به همهٔ خواسته‌ها و آرزوهامون نیست.

باید سعی کنیم اگر چیزی داریم از دستش ندیم وگرنه بعد از اینکه از دستش دادیم دیگه به دست آوردنِ مجددش خیلی سخته یا نشدنیه.

 

برای امشب بسه.

|۳۰ بهمن ۱۴۰۱_ ساعت ۱ و ۵۷ دقیقه بامداد... مماس با یک اسفند ۱۴۰۱|

 

 الخیر فی الماوقع

خب نمی‌دونم چی داره رقم میخوره.
یه چیزهایی هم انتخابش در یدِ قدرت ماست.... نمی‌دونم

اون نمی‌دونمه یه مدت بشدت دچارش بودم. 

الانم کم‌و بیش دچارشم ولی فقط بگم که خدا براتون به خوبی بگذرونه.

ممنونم🌱 ان‌شاءالله بتونم‌ خوب بگذرونمش.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan