مگه ما تاریخ نمیخونیم که ازش عبرت بگیریم؟ پس چرا عین تمام سال های محصلی، معلم های تاریخ سعی داشتند تاریخ رو یک واقعه معمولی تلقی کنند و فقط رونوشت چند خط و چند صفحه ای رو با حفظ بی طرفیِ صرف بیان میکردند؟
اصلاً مگه با دونستن اینکه نادر شاه افشار فلان جارو گرفت و فلان جا رو شخم زد، چیزی به فرهنگ جامعه اضافه میشه؟
یا مثلا اینکه معلم با بغض در گلو بگه امیر کبیر در حمام کشته شد، عبرت و آموزه ای به متعلمینش القا میکنه؟
چرا هیچ جای کتاب های تاریخی رذایل و فضایل اخلاقی این تاریخ سازان کتابهای تاریخی در غالب وقایع بیان نمیشه؟
اونوقت میگن چرا ملت (مثلاً آتئیست ها که متکی به نظریات فلاسفه ای مثل نیچه و دکارت و وقایع ثبت شده در تاریخ طبری بحث میکنند باهات و متأسفانه محققیق علوم دینی) به تاریخ طبری گرایش بیشتری دارند؟ در حالی که خود مرحوم طبری گفته (توی مقدمه کتابش) که این کتاب رو برای ثبت وقایع ننوشتم بلکه جنبه ادبی داره لذا ممکنه وقایع ثبت شده در اون با اصل تاریخ اون واقعیت مطابق نباشه!
از اون گذشته خود کتاب طبری بارها وقایعش در راستی آزمایی ها امتحانشو پس داده و دیده شده چقدر اخبار ضد و نقیض و نا مطابق در اون دیده میشه و اصلا کتابی مستند و حجت تلقی نمیشه، اماااااا چون به زبون داستانی نوشته شده و صرفا یک رو نوشت تاریخ نگارانه نیست و رذایل و فضایل رو در غالب وقایع بیان کرده، همه متکیان به تاریخ (به هر نحوی) بهش مستندسازی میکنند!
+منجی ای باید...
- چهارشنبه ۱۶ آبان ۹۷