روزی دریا خواهم شد...
دل من که یه دنیــــــــــا گرفته : )
+ هوای دل تو چطوره؟
|۳۰ فروردین ۱۴۰۲_ ساعت ۱۲ و ۱۸ دقیقه بامداد|
بعداً نوشت:
تیتر: امان از بندِ هفتِ أُم‌یحیی
پست آخرِ ام‌یحیی خیلی خوب بود، خیلـــی ناب بود... تا اینکه رسیدم به بندِ هفت.
نابودگرِ ناب! قشنگ دَرهم ویران شدم.
|ساعت ۱۲ و ۵۳ دقیقه نیمه‌شب|
سلام دوستِ جدیدم
ام یحیی هستم
شاگردبنّا گفت بیا که دسته گل آب دادی :(
ما می نویسیم که حال خوب کنیم، چرا ویران عزیزم؟ من و ببخش اگه دلت رو خالی کردم :(
ممنونِ حسن ظنت به ما هستم.
عزیزم برای چیزی که نمی دونستی خودت رو سرزنش نکن، ان شاءالله خدا برات جبران کنه
هرچی بود خیرش برای من بابِ
دوستی و هم صحبتی با شما رو باز کرد :)
