جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

حاوی کلی انرژی منفی (❌)

چقدر حرف زدن سخته، چی می‌شد آدم‌ها با نگاه کردن توی چشم‌های همدیگه مفاهیم و حرف‌هاشون رو به هم منتقل می‌کردند.

به قول شاعر گرفتنی: «خوب بود این مردم هم دانه‌های دلشان پیدا بود».

 

کاش فرصت می‌شد حداقل یه مسافرتی می‌رفتم. فعلاً که رفتم توی لیست سیاه اهل آسمان... زمین هم که برام به تنگ اومده... (یه عالمه خودسانسوری)

 

هرچی من از وابستگی مارژان خسته‌ام، مارژان بیشتر از گزاره‌هایی استفاده می‌کنه که حاکی از یادآوری مجدد این ماجراست. نمی‌دونم چراااا هرکسی بهم نزدیک میشه مثل آهن‌ربا بهم می‌چسبه و انگار شیرهٔ وجودم مکیده می‌شه و دست و پام بسته. دیگه میرم توی فازِ «ای خدا مرگ رو برسون رها شم اصلا!!!» 

 

وقتی از اول، تنها بار اومدم الان چرا زندگیم رو با این وابسته بازی‌ها، مختل می‌کنید آخه؟! خیلی خستمه... خیلی خسته.

 

|پنج‌شنبه_ ۲۳ شهریور ۱۴۰۱_ ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه|

هیشکی قرار نیست بمونه واست:)

انرژیت رو سرشون خرج نکن

خرجم می‌کنند!!

واقعا خیلی سخته، وابستگی دیگران به آدم... 

منم چشیدم...

هومممم. خیلی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan