دیروز بعد از 8 روز سیستم رو روشن کردم و نشستم سر آموزشهام و متوجه شدم چقدر اشتباه بود این وقفه! چقدر به عقب پرت کرد من رو! چقدر این آهسته و پیوسته رفتن ،مهمه. آره خلاصه.
اثاث کشی موکول شد به 25 ام شهریور... این یعنی حتی برای یه مسافرت یک هفتهای هم وقت نمونده برای قبل از شروع مدرسه و کار و این داستانها. به قول اون یارو: «این بده!»
پروسه دندونپزشکیم هم خیلی طولانیه! حوصله ندارم. خرجشم خییییلی زیاده. چه خبره؟ به خاطر یه دوره افسردگی مسخره رهاش کردم... و از سر گرفتنش خیلی سخته برام.
استخراج تکنیک بحثِ کارگاه «انصاف» مونده، باید ببینم چکار میتونم کنم، کمکم وسط کارهام باید انجام بدم.
دلم میخواد دوباره ثبت نام کنم طراحی رو با استاد امجد ادامه بدم. خیلی خوب بود حیفه از دستش بدم.
از اینکه نمیدونم از اول مهر چی در انتظارمه و باید چکار کنم، احساس بدی دارم. نمیتونم برنامه بریزم برای خودم، ذهنم مشوشه و دلم میخواد زودتر بدونم قراره چه غلطی کنم.
و اینک؛
نیمروز نوشت _ ساعت 6 و نیم عصر_ 12 شهریور 1401
- شنبه ۱۲ شهریور ۰۱