خب دیگه، خداروشکر، این دو سه روز هی دنبال خونه و این داستانها بودیم. الحمدلله امشب قولنامه نمودیم. میمونه پروسه سخت و جانکاهِ اثاثکشی و غول مرحلهٔ آخر؛ پخش کردن مجدد اثاثیه.😄 این هم میگذره عیب نداره.
دارم یاد میگیرم چطور همه چیز رو آسون بگیرم تا آسون بگذره و چقدر تاثیر داشته. این روش خودشه یه سبکِ زندگیه. البته با سهلانگاری نباید اشتباه گرفته بشه؛ چون یه عقلانیتی پشتشه. کمتر حرص میخوری و اجازه میدی اتفاقات خودشون سر وقت رقم بخورن و تو کار خودت رو میکنی.
و اما؛
دیروز یک ساعت آموزشهام رو دیدم و عصرش هم یک ساعت تمرین کردم. عالی بود☺️ راضیام. احتمالاً این چند روز نمیرسم به آموزش و تمرین مثلِ امروز. یک ساعت خوابیدم به جای تمرین و این اصلا ایراد نداره؛ چون گاهی برنامههامون میریزه به هم و نباید باعث بشه کلا لگام کار از دستمون در بره.
کارهای موسسه هم داره پیش میره، فراخوانِ دومین سال «جشنوارهٔ انسانِ تمام» کار شده و میره برای پروموت و تبلیغ. الحمدلله چقدر دارم دستِ خدا رو در پیشرفت کار میبینم و این خیلی خوشحالم میکنه. الحمدلله.
این هم سایت جشنواره:
http://Ensanetamam.ir/
و اینکه توی قتلِ جنابِ کمالگرای درون تا اینجا خیلی موفق بودم
و خوشحالم☺️💪
بریم داشته باشیم ادامهٔ زندگی رو...
|۴ شهریور_ ساعت ۱ و ۱۶ دقیقه بامداد|
- شنبه ۵ شهریور ۰۱