هومممم، هفته پرکاری بود، بعد از مدتها.
الحمدلله بالاخره امروز سه تا ایدهٔ طرح دادم، تایید شد.☺️💪🏻
لپتاپ بازی درآورد به آموزش نرسیدم، دیروز هم علاوهبر اینکه مسافر و مهمان داشتم، شب مهمان هم بودیم فلذا نرسیدم باز آموزشهام رو ببینم. این یعنی اصلاً عیب نداره گاهی برنامهمون میریزه به هم. فرداش هم روز خداست!
امشب ۴ تا امآرآی داشتم و نیم ساعت بیکوچکترین حرکتی توی دستگاه بودم... خیییلی طولانی بود...وقتی اومدم بیرون مثل مسخ شدهها، تمااام بدنم درد میکرد. ولی خب از اینکه تونستم نیم ساعت سرفه نکنم و به خودم تلقین کنم که من فقط یه بینی هستم، بدنی ندارم و این دردها مال من نیست. نتیجهبخش بود. فوق العاده. خودم حض بردم.
روزِ اول شهریور هم گذشت...
و ما کماکان به دنیا خانه!
فردا باز باید برم دانشگاه و استرس دارم اگر مدرکم رو آماده نکرده باشن... مسئول آموزش میگفت اینها همش الکیه و کاغذبازیهای اداری! الان دو روز من رو میخوان بکشونند دانشگاه به خاطر یه چهارانگشت ورق بیارزش! والا
+ دلم نمیاد آموزشهای یاسر دلباز رو نبینم... و خب به نظرم یه سری تکراریاتِ باکیفیت ببینم؛ بد نباشه : )
|۱ شهریور ۱۴۰۱| ساعت ۱ و ۱۴ |
- چهارشنبه ۲ شهریور ۰۱