جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

«رفیق مثل رسول»

رسول برام برادر بزرگه. خیلی به پام مرام گذاشسته، خیلی سعی کرده شبیه خودش بشم، آخه به قول خودش: "به برادر بردار گفتن نیست، به شبیه شدنه..."

چند سال پیش وقتی اومده بود به خواب یکی از دوست های نزدیکم این حرفو زده بود. میتونم بگم بهترین برادر دنیاست برام...

از سری کتاب هایی که هیچ وقت از لیست کتاب هام حذف نمیشه، نمونه هایی هست که مربوط به زندگی نامه شهدا میشه و یا این که به نحوی موضوع شهدا توش محویت داره.

کتاب «رفیق مثل رسول» جزو معدود کتاب هاییه که با موضوع شهدا خوندم و خیلی با دلم بازی کرده.

این کتاب، خاطرات شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی هست که خانم «شهلا پناهی» تمام مطالب رو مستند به دست نوشته ها، دلنوشته ها، یادداشت ها، عکس ها، خاطرات خانواده،دوستان و آشنایان شهید و هر آنچه که قابلیت مستند سازی داشته، نوشته.

تمام رخ داد ها و عین متن از زبان خود رسول گفته شده و این یکی از بزرگترین ویژگی های مثبت این کتاب محسوب میشه چون مخاطب به راحتی با جریان واقع همراه میشه.

توصیه میکنم حتما برای یک بار هم که شده این کتاب رو بخونید.


________________

پ.ن: خوندن کتاب های مربوط به اولیاء و شهدا جنبه الگو گیری داره، مثلا یک مثال محسوسش اینه که وقتی طی رخ داد های زندگی سر دوراهی قرار میگری میتونی ببینی اونی که عملش مورد پسند خدا بوده توی چنین موقعیتی چطور عمل میکرده؟

مثلا خودم بعد خوندن این کتاب فهمیدم یکی از امتحان های بزرگ زندگیم، دقیقاً امتحان زندگی رسول هم بوده، و فهم این موضوع برام ارزش زیادی داشت.


هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan