جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

ساطور

لحظاتی از نفس کشیدن‌هات هست که واقفی اللان باید با یکی حرف بزنی و چونه به چونه‌اش بدی تا صخره سنگین روی قفسه سینه‌ات برداشته بشه و با یک خداحافظی پر کش و قوس طرفت رو خوشحال کنی...

علارغم وجود این فضای مجازی که تا اراده‌کنی انگشت‌هات‌ بسیج شدند و به چهارصد نفر عرض ۴ دیقه پیام دادن و صوت و تصویر و.. فرستادن... عیناً هم زمان با وجود اون حس سنگینی، یک مقاومتی  می‌کنند انگشتات برای تایپ کردن یک "سلام، خوبی.........." که بیا و ببین! 

با ساطور بزنی قطعشون کنی!

.

.

حالا که دقت می‌کنم توی اون لحظات، چیزی که باعث مقاومت در برابر ارسال هرگونه پیام میشه، ممانعت این حسه که خب الان بپرسه خوبی، چطوری؟ چی جوابشو میدی؟ دروغ!!؟! الکی بگی خوبم؟! خب مگه مرض داری؟! پس هیچی نگو ساکت باش! کی حااااال داره توضیح بده چمه! گاهی هم اصلا نمی‌دونی چته چه برسه بخوای توضیحش بدی! 


خشن الدوله
:(
امان از دست این فضای مجازی ...
:)))))) اماااان
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan