جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

خیالات نچندان واهی!

چقدر دلم میخواد، یک ماه کار و مقاله و زندگی شهری رو تعطیل کنم، 10 جلد کتاب بذارم ته کوله پشتی و یک دست لباس بردارم و بزنم به جاده...

برم از اینجا.

بدون دغدغه فقط یک ماه کتاب بخونم.

بدون دغدغه فقط یک ماه انرژی جذب کنم و هر روز به یکی از افکارم سر و سامون بدم و تهش یک «عاهان» جانانه بگم.

یک ماه فقط!

میشه یعنی؟


________

.

پ.ن: سرمو میگیرم بالا، مارمولک بی دُمِ من داره نگاهم می‌کنه و چشمای روشنش برق میزنه :)

خب می شه... به شرطی که آب و غذا و نخوری و حیوانات هم تمایلی به خردمت نداشته بشن و اکن هم در شرایطی که در طول این جاده هیچ آدمی زنده نبینی. :)
:)
قبول
ما بیشترررر
باور کن دلم می خواد رها رها بشم

درسی که مانع رهایی آدمه به چه درد می خوره
هرچی هم رهایی بخوای اصصصصلا دلیل نمیشه از زیر این مقاله در بری هااا
قراره پوستت رو بکنم.
تو اراده کنی میشه چرا که نشه کله پشتی به کول سوار خط واحد بیا پیش خودم تازه واسه منم کتاب میخونی😎😋😗😗😗
خخخ، آره والا، ایشالا به زودی:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هستیم بر آن عهد که بستیم.
Designed By Erfan Powered by Bayan